کد مطلب:133239 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:203

سخنی با مبلغان دین
اصطلاحاتی كه ما می گوییم شامل: محدود كردن، منظم ساختن و تغییر سبك و روش در كلیه شؤون مربوط به مجالس عزاداری است.

در این اصطلاحات، وعاظ و گویندگان و مداحان و مرثیه خوانان در درجه ی اول و بانیان و موقوفه مداران در درجه ی دوم، بایستی به پیروی از منویات پاك پیشوای


بزرگ، حسین بن علی علیه السلام بسوی پیشرفت و كمال و توجه به هدف اصلی امام حسین علیه السلام و درك اوضاع زمان، گام های مؤثری بردارند و با همكاری و فداكاری و گذشت و حقیقت جویی، مصالح عالیه اسلام را در نظر گرفته و پیش از آنكه محدودیت ها، نظم ها، سبك ها و روش ها از طرف دیگران پیشنهاد و خواه ناخواه اجرا و عمل شود، خود، با آزادی و حریت، دست به چنین كاری كه ضرورت تاریخی دارد، بزنند. شنوندگان مجالس نیز كه ركن سوم تشكیل مجالس سوگواریند، بایستی در این برنامه اصلاحی وظیفه ی خویش را انجام دهند.

ما در اینجا با الهام از ضرورت محیط و درك زمان با قاطعیت اعلام می داریم كه یك اصلاح قطعی و همه جانبه در شؤون مذهبی و در رأس آن در مجالس سوگواری كه با تبلیغ دین به هم آمیخته و مجالس تبلیغ مذهب شیعه محسوب می گردد، از هر چیز ضروری تر و واجب تر است. بسیار گفته می شود كه اگر این مجالس و این عزاداری ها و این دسته و نوحه ها نبود، دشمنان دین و مملكت چنین و چنان می كردند. و فی المثل آیة الله خالصی زاده می نویسد: «همین مجالس اگر نبود كمونیست ها و نیروی استعمار فاتحه ی اسلام را خوانده بودند.» وی نقل می كند كه در كرمانشاه از رییس مبلغین مسیحی پرسید كه: وضع تبلیغی شما چگونه است؟ مبلغ مزبور به او جواب داد كه ما در ایام سال كوشش خود را می كنیم ولی ایام «حسن، حسین» (یعنی عاشورا) ساخته ی یك ساله ما را ویران می كند. و باز نقل می كند كه در منزل «حاج امین الضرب» كه دسته های عزاداری زیادی می آمد، به او گفتم: «اگر این دسته ها به صورت صحیحی اداره می شد، چقدر خوب بود.» او گفت: «سزاوار نیست ما مزاحم اینها شویم؛ زیرا در برابر مبشرین مسیحی چیزی جز اینها مردم را نگهداری نمی كند!» گفتم: «نمی گویم مانع شویم، می گویم به صورت صحیحی درآوریم كه برای اسلام مفیدتر باشد.»

گفته ی مبلغ مسیحی و حاج امین الضرب تمام واقعیت نیست و در روزگار آینده، ما بدین وسایل نمی توانیم نسل جوان و تحصیل كرده ی مملكت را از خطر جدی انحراف عقیدتی و اخلاقی بازداریم و همان گونه كه آیة الله خالصی زاده گفته است، باید


اصطلاحات جدی در این زمینه صورت گیرد.

تصدیق می كنیم كه هنوز برای عموم مردم و مخصوصا طبقات پایین اجتماع و ساكنین دهات و پاره ای از شهرستان ها این مجالس، رشته اتصال آنها با امام حسین علیه السلام و دین است؛ ولی نه به صورت زننده و موهومی كه از آن سخن گفتیم و با همان انحرافات و افراط و تفریطهایی كه همه می دانیم. ما عقیده نداریم كه صحه گذاشتن بر این چنین دینداری ناقص و مبهم، مقبول خاطر امام حسین علیه السلام و منطبق با ایده ی مقدس او باشد و لذا می گوییم: بر فرض كه این گونه مجالس، چنین آثاری هم داشته باشد، ولی خاص طبقاتی است كه با اوضاع زمانه آشنا نبوده و از علوم و معارف جدید برخوردار نیستند و از آن نظر كه این وضع در هر صورت قهرا و قطعا درهم خواهد ریخت و به طور روز افزون بر قشر طبقه روشن فكر و فهمیده افزوده خواهد شد، بنابراین، بایستی برای حفظ دین در این قشر كه در آینده اكثریت افراد مملكت را تشكیل خواهند داد فكری كرد. این است كه ما اصطلاح در شؤون مربوط به مذهب را بطور عموم و در خصوص مسأله تبلیغ مذهبی كه عملا با مجالس سوگواری در آمیخته و تفكیك ناپذیر است، لازم و واجب می دانیم.

به طوری كه گذشت، بزرگداشت، بزرگداشت خاطره پرشور كربلا در گذشته، منشأ بسیاری از انقلابات تاریخی بوده و از مهمترین علل پیشرفت مذهب شیعه بوده است؛ ولی باید دانست كه رسالت هر سنت و ایفای نقش آن در تاریخ، بستگی به محیط خاص و شرایط ویژه ای دارد كه پیوسته در تغییر و تبدیل است.

دكتر ژوزف می نویسد:

«شیعه بر اثر اینكه ریاست به دستشان نبود و قتل ها و غارت هایی كه از آنها شده بود در قرن اول ظاهر نمی شدند و ائمه علیهم السلام در اوایل قرن دوم آنان را به تقیه امر می كردند تا جانشان حفظ شود، لذا قوت گرفتند چون دشمن آنان را نمی شناخت. اینان بطور رسمی مجالس عزاداری برای امام حسین علیه السلام تشكیل می دادند. بر اثر استحكام عاطفه ارتقا یافتند و سلاطین و امراء از ایشان برخاستند تا سلطنت صفویه


در ایران تشكیل شد.»

نامبرده احتمال می دهد كه: «شیعه پس از یك یا دو قرن دیگر از سایر فرق بیشتری خواهد شد و علتش هم اقامه عزای حسین علیه السلام است.»

ملاحظه می شود كه دكتر نامبرده، شرایط را یكسان پنداشته و چنین خیال كرده است كه این مسأله در آینده نیز می تواند مثل گذشته، موثر و نافذ باشد در حالی كه هیچ كس ضامن آینده نیست و بلكه اوضاع و احوال، عكس نظر او را نشان می دهد. لذا ما به صراحت این گفته ها را گمراهی و اشتباه می دانیم و معتقدیم كه بدون یك اصلاح عمیق و صحیح و بدون بازگشت به هدف اصلی قیام و توجه به روح نهضت مقدس حسینی علیه السلام و بدون به كار بستن دستورات همه جانبه دین و هدایت صحیح مردم به راه درستی و راستی و بدون آشنایی به علوم و معارف و بدون تطبیق زندگی با ایده ی حقیقت خواهی و درك واقعیات، هیچ گونه امیدی به آینده مذهبی نسل آتی مملكت نیست. لمس واقعیات، هر چند دردآور است، ولی بسی آموزنده تر و روشن تر از این است كه دل را به خیال و افسانه، خوش داریم و از غیب خبر دهیم و اطمینان دهیم كه: خیالتان آسوده باشد. دین اسلام در پرتو مجالس امام حسین علیه السلام تا ابد محفوظ خواهد ماند!

پیشوای روشن ضمیر مذهبی، مرحوم سید شرف الدین عاملی می گفت «لا تنشر الهدی الا من حیث انتشر الضلال» یعنی: «هدایت جز از همان مجرایی كه گمراهی نشر یافته، منتشر نمی شود.»

آیا معنای این جمله ی حكیمانه این نیست كه خود را با شرایط روز تطبیق دهیم و از ابزار و وسایل تبلیغاتی زمان استفاده كنیم و حقایق جاودانه مذهب را از پیرایه های گوناگون پاك كنیم و به مردم عرضه بداریم؟

آیا مقتضای به كار بستن این دستور آن نیست كه گویندگان و مبلغین مذهبی راه هایی را كه گمراهی پیدا كرده، پیدا كنند و راه و رسم نوینی برای ارشاد خلق به راه راست در پیش گیرند؟ نگارنده چون خود در لباس روحانیت است، به خود حق می دهد كه با هم لباسان خود بی پرده سخن گوید و لازم می داند كه این نوع مسایل از


طرف امثال خودش (كه خودی هستند) با قاطعیت مطرح و عیوب و نواقص علنا گفته شود.

نگارنده معتقد است كه: روزگار مجامله و تعارف گذشته و ما دیگر نمی توانیم با پرده كشیدن روی حقایق، خودمان را بالاتر از مردم بخوانیم و به مردم اجازه ی دخالت و اظهار نظر در امور و ایراد و اشكال را ندهیم - آن سبو بشكست و آن پیمانه ریخت. - اینك موقع آن است كه روحانیت به فكر یك اصلاح همه جانبه در داخل خویش افتد و برای رهبری نسل سر گشته ای كه در كام فساد گرفتار شده، طرح نوینی به مرحله ی اجرا گذارد.

باید صریحا اذعان كرد كه اگر، به این اوضاع بی سر و سامان، سر و سامان ندهیم از عهده ی ایفای نفش رهبری دینی كه ضرورت تاریخ بر عهده ی ما گذاشته است، بر نخواهیم آمد و در پیشگاه خدا و حقیقت مسؤول و مؤاخذ خواهیم بود.

نگارنده معتقد است كه: اصلاحات همه جانبه ای كه در شؤون مذهبی و مخصوصا در طرز تبلیغ باید انجام شود، شامل یك تصفیه عمومی و بی ملاحظه خواهد بود كه بدون یك رهبری از ناحیه مراجع روحانی، مشكلات فراوانی خواهد داشت و از این رو مسؤولیت وضع موجود را مستقیما به دوش زمامداران روحانی و مراجع تقلید و بزرگان دینی می دانیم.

نخستین مسأله ای كه باید به مرحله ی اجرا در آید، مبارزه با بی سوادی در مورد مبلغین دینی است و دومین مسأله عبارت از آن است كه تبلیغ را از كسب و كار جدا كنند و مبلغین دینی مستقیما حقوق بگیر دستگاه روحانیت باشند.

این دو مسأله، اساسی ترین ریشه های یك اصلاح همه جانبه در شؤون مربوط به مذهب است. تا مبلغ با سواد نباشد و صحیح و سقیم را از هم بازنشناسد و مستمع خویش را دریافت نكند و به عبارت دیگر تا علوم و معارف اسلامی را بطور صحیح فرانگیرد و به روحیه اجتماعی وقوف نیابد و نتواند با زبان مردم و با احاطه ی به معلومات نسل روشنفكر مملكت سخن بگوید، نباید قدم به منبر گذارد و خود را در


معرض خطیرترین رسالت الهی كه بر عهده ی انبیاء بوده است، قرار دهد.

كسانی كه بدون دارا بودن شرایط، در این سمت قرار دارند، بایستی از هم اكنون به معلومات خود بیفزاید و یا شغل دیگری انتخاب كنند.

مسأله تفكیك تبلیغ از كسب، نیز، از ضروریترین مسایلی است كه تا جامه عمل نپوشد، گوینده مذهبی، آزادی كامل نخواهد داشت و در روح مردم آن گونه كه باید اثر نخواهد گذاشت. تبلیغ مذهبی كه تعقیب هدف انبیاء خداست اگر آلوده به مادیات شد، از روح و معنویت و جلا و صفای خود می افتد و همان گونه كه امروز ملاحظه می كنیم به صورت كسب و كار پرماجرا و دردسری درمی آید كه به هیچ وجه لایق شأن پیشوایان و مبلغین مذهبی نیست.

مسأله امرار معاش مبلغین و گویندگان مذهبی، از تأسف آورترین مسایلی است كه بر اثر نظام مستمر غلطی كه از قدیم بر جای مانده و بر اثر اختلاط شؤون مختلف به یكدیگر (به طوری كه شغل ها و وظیفه ها و میزان لیاقت ها و موقعیت و شخصیت اشخاص و حدود آنها به هیچ وجه مشخص و معین نیست) و به اضافه، عدم رشد عقلانی عمومی، با توجه به اصل عرضه و تقاضا، عده ای را محروم و مغموم كرده و دسته ای را بدون هیچ حساب و كتاب به ناز و نعمت رسانیده است. در روحانیون، چه بسیار افراد شریف و تحصیل كرده ای وجود دارند كه بر اثر عدم ضمانت زندگی آنها از طرف هیچ مقام و مرجعی تنها به این دلیل كه اهل «زد و بند» نیستند. باید از یك زندگی عادی و متوسط محروم باشند و چه بسیار افراد شیاد و بی سواد كه از راه منبر و سایر زد و بندها به پول و مال و مقام می رسند. و این نیست جز بر اثر بی انضباطی و نبودن هیچ ضابط معینی در دستگاه روحانیت و عدم توجه مقامات رهبری روحانی به شؤون تبلیغات مذهبی، این وضع نابسامان و درهم ریخته تا به كی باید ادامه یابد؟!

اگر ما این مسایل را صریح و عریان مطرح نكنیم و خودمان لب به انتقاد نگشاییم و به اصطلاحات داخلی دست نزنیم، از چه كسی توقع اصلاح داریم؟ و یا ما خودمان را اصلاح شده و نظامات جاری را صالح و صحیح می دانیم؟


آیا این نظام از ریشه غلط نیست كه اساسا معلوم نیست شرایط منبر رفتن چیست؟ یك مبلغ چند سال باید درس بخواند؟ چه درس هایی باید بخواند؟ برای مردم چه باید بگوید؟ و سرانجام چگونه امرار معاش كند؟! اینها مسایلی است كه از این پس باید به صورت جدی از طرف خود روحانیت مطرح و تعقیب شود.

در دنیایی كه علم و صنعت در تمام شؤون اجتماع بشری راه یافته و در هر رشته ای از رشته های تخصصی علوم مختلف، سالها ممارست و كنجكاوی و فحص و تحقیق به عمل می آید، رشته تبلیغ نیز بایستی به موازات پیشرفت عمومی علوم، تكامل یابد و از این روست كه ملاحظه می كنیم در دنیای مسیحیت، این رشته احتیاج به تحصیل فراوان و طولانی دارد.

در مقدمه ی جلد اول «سرمایه سخن» می نویسد:

«... یك تن از دانشمندان آمریكا، ضمن خطابه ای تشكیلات مذهبی و تحصیلات دانشگاه های آمریكا را تشریح می كرد كه دوران تحصیلی آمریكا هجده سال است، كسی كه این مدت را تكمیل كند، آخرین مدارج علمی را پیموده و پس از امتحان درجه ی خود را می گیرد؛ ولی كسانی كه بخواهند مبلغ دین باشند و سخنرانی مذهبی كنند، لازم است سه سال دیگر به تحصیل ادامه دهند. در كشورهای متحده ی آمریكا كسی را شایسته ی تبلیغ دینی و پیشوایی مذهبی دانسته اند كه لااقل 21 سال درس خوانده باشد، قطع نظر از آزمایش های دیگری كه در ضمن تحصیل و دوران عمل، صورت می گیرد فی المثل صدای او ضبط می شود و خودش گرفتار خود را می شنود، پس از احراز صلاحیت اخلاقی و ابراز لیاقت علمی، می شود بر منبر خطابه برآید و پشت تریبون قرار گیرد.»

درست، مثل شرایط مشكل منبر تبلیغی اسلامی كه كمتر كسی از عهده ی آن برمی آید!؟ آیا این حقیقت ملموس، قابل كتمان است كه یك فرد بی سواد، در مملكت ما می تواند - اگر صدای خوبی داشته باشد - به كسوت روحانیت وارد و به منبر رود؟ من خود «سلمانی» و «عمله» و «سقا» سراغ دارم كه با دارا بودن شغل، به روضه خوانی می پردازند و مثل یك واعظ بر فراز منبر می روند!

این بی بند و باری، معلول بی بند و باری در پوشیدن لباس روحانیت نیز هست،


هر كدام از ما گدایان و سائلینی دیده ایم كه لبلس تمام رسمی یك روحانی را از عمامه و قبا و لباده و عبا بر تن دارند و بی پروا در مسجد و معبر به گدایی می پردازند و اگر كسی، راست یا دروغ، سید هم باشد، جد و آبائش را هم برای یك قرآن استخدام می كند!

معركه گیرها و مار گیرهای سر محله هم شال سفید یا سبزی به سر می بندند و احیانا عبایی بر دوش می گیرند و به روضه خوانی و ذكر داستان مذهبی و مناقب اهل بیت علیهم السلام و نقالی و سخنوری می پردازند. تا كی باید این لباس و این شغل تا این حد بی ارزش و بدون كنترل باشد كه هر بی سر و پایی بتواند از آن سوء استفاده كند؟ اگر كسی برای این وضع دق كند و بمیرد ملامتش نباید كرد. این است بهره یك جامعه استعمار زده و رشد نیافته و سست عنصر از قیام الهی حسین بن علی علیه السلام امام انقلاب! و این است تابلوی سیاه مشوش امر تبلیغ در كشور شیعه ی جعفری اثنی عشری! و این است مایه ی امید ما به حفظ آیین اسلام در پرتو نام حسین علیه السلام و مجالس عزاداری! آیا روحانیت منتظر آن است كه دیگران بیایند و با زور و سر نیزه، حدود و ثغور و شؤون و مقامات و لباس و شغل روحانیت را كنترل كنند و تحت نظم درآورند؟! اگر چنین انتظاری دارند، بنشینند و منتظر باشند كه آن روز چندان دور نیست! ولی روحانیون در آن روز حق ندارند لب به اعتراض بگشایند و یا به آه و افسوس پردازند. و از دخالت های دیگران در شؤون مقدسه خودشان اینجا و آنجا درد دل گویند. جزا و سزای جمعیتی كه در روزگار توانایی و فرصت و قدرت و نفوذ كلام و داشتن پول و شخصیت، از خود غافل شوند و هركس و ناكس را به خود راه دهند، همین بس است كه به دست دیگران ادب شوند!

آیا این همه پولی كه به عنوان سهم مبارك امام زمان علیه السلام به دست مقامات روحانی در سراسر كشور می رسد؛ و این همه ابراز ارادت و خلوصی كه مردم پاكدل و مسلمان این مملكت، به ساحت روحانیت می كنند، نمی تواند یك تشكیلات منظم و صحیح و اصولی برای تبلیغ دین درست كند؟

شاید زیاد به حاشیه رفتم؛ ولی این حاشیه ها متن زندگی موجود ماست كه لازم


است از آن، سخن بگوییم.

گفتار فوق نباید موجب رنجش هم سلكان ما شود. باید خشنود باشند كه یكی از افراد خودشان، این چنین صریح و روشن، حقایق را تشریح می كند و بی هیچ غرض و مرضی از مقامات روحانی خواستار یك اصلاح همه جانبه می شود.

در این زمینه سخنی هم با مردم این مملكت داریم كه در پایان فصل به آن خواهیم رسید.

... یك تحول، اول از افكار شروع می شود و سپس به مرحله ظهور می رسد و در عرصه ی زندگی فردی و اجتماعی تجلی می كند، خوشبختانه تحول فكری مبنی بر اصلاح روحانیت و شؤون مربوط به مذهب و از آن جمله و در رأس آن، مجالس سوگواری، در اكثریت طبقه جوان روحانی و تعدادی از مراجع پیدا شده و این مایه كمال خرسندی و مسرت است. افراد خود ساخته و دانشمندان وارسته و روشن ضمیر و گویندگان اصلاح طلب و مطلعی كه در گوشه و كنار دیده می شوند و خوشبختانه هر روز رو به افزایشند، مایه امید آینده می باشند.

زمزمه ی اقدامات اصلاحی ای كه هم كه كم و بیش، اما بطور ناقص، در پاره ای از حوزه های علمیه به گوش می رسد، سرفصل و نمودار تحولات ضروری آینده است.

قداست و پاكی و حسن نیت قشر وسیعی از طبقات روحانی و مراجع مذهبی - گیرم كه آمیخته با درك كامل زمان و ضرورت اصلاحات نیست ولی مع الوصف سرمایه ی معنوی عظیمی است - اگر با دریافت زمان توأم شود، راه تحول همه جانبه را هموار خواهد كرد.

به نظر می رسد وظیفه ی بسیار خطیری كه اكنون بر دوش طبقات روشن روحانی است، بسیج كردن افكار هم سلكان خود، در جهت اصلاحات و ایجاد یك فضای جدی است كه رهبران روحانی را خواه ناخواه وادار به اقدامات جدی و سریع كند.

روشنفكران مسلمان، اعم از اساتید دانشگاه و طبقات بازاری و دانشجویان و متدینین و علاقه مندانی كه در پست های مختلف مشغول كارند، نیز باید در این زمینه


به یك فعالیت جدی و خدا پسندانه دست زنند.